گزیده ای از کتاب ادبی عطش نشر شقایق... تقدیم به عموی شهید و بزرگوارم و به مهدی عزیز که حلاوت عشق را به کام دل گوارا ساخت... دل من در سبدی عشق به نیل تو سپرد نگهش دار به موسی شدنش می ارزد... نه نه نه این پنبه رو از گوشت در آر غزل دیگه داری کلافم میکنی آخر دختر خوب تو چی کم داری که اینقدر بهونه گیر شدی هلن با بادبزن زیبایی که مملو از پرهای سفید و تزیین شده بود خود را باد زد و با بغض گفت غزل کوچولوی مامان اینجا همه چیز برات مهیا است چیزی کم و کسر نیست آخه چرا دائماً... خونی... دائماً خونین... ای بابا اینا چی میگید شما ارسلان جان ارسلان با حالتی متفکر به همسر ظریف و زیبایش خیره شد خون به دل عزیزم اوه بله چرا اینقدر خون به دل من می کنی دلت برام  نمی سوزه دائماً تو عذاب و ناراحتی ام اعصاب غزل به هم ریخت مدت‌ها بود که درگیری و کشمکش داشت دلش میخواست فریاد بکشد کاش قادر بود گلدان زیبای کریستال مادر را به دیوار بکوبد تا دلش کمی خنک شود چقدر تلاش کرد تا ظاهر آرامش را حفظ کند مامی فکر نمی کنی در حق من یکم بی انصافی میکنی من که همه تلاشم را می‌کنم تا شما رو راضی و خوشحال نگه دارم آخه من که بچه دوساله نیستم فیلم شما کی میخواد باورتون بشه من دیگه بزرگ شدم در ضمن این فقط یه سفر کوتاه و چند ماه است من فقط می خوام یه کمی تجربه کسب کنم همین پاپا شما یه چیزی بگید پلن اشک به چشم می‌آورد مهلت نداد ارسلان ل باز کند خوب این که بد نیست ولی چرا اصرار داری تنها بری این کار رو برای ما مشکل میکنه مگه پاپا نمیگه یه کمی صبر کن سه تایی با هم بریم اجازه بده پاپا برنامه هاش رو مرتب کنه تا با خیال راحت سه نفری بریم جهانگردی عزیزم تو که بهتر میدونی من تحمل یه ساعت دوری از تو رو هم ندارم ارسلان پای چپش  را روی پای راست انداخت و با صلابت و اقتدار خاصی به دخترش نگاه کرد در سکوتی معنادار به این فکر می‌کرد که غزل تلفیق بی نظیری از زیبایی‌های چهره هلن و خودش است دلش برایش پر کشید با صدای بم و پر ابهتش وارد بحث شد دختر خوشگلم من تو رو درک می کنم ولی باید بگم که من با هلن موافقم این سفر برای تو خطرناکه هر چند که تورو خوب میشناسم ولی بازم دلم راضی نمیشه تورو تنها بفرستم جهانگردی اونم برای چند ماه حالا چرا با تور نمیری غزل باز هم تیرش به سنگ خورد و دستش را مشت کرد و با عصبانیت از روی مبل و برخاست وای پاپا... من به رضایت شما امیدوار بودم چرا همتون ساز مخالف می زنین فکر نمی کنید یکم زیادی لوسم می کنین من ۲۲ سالمه باور کنید میتونم از خودم مراقبت کنم من همه جوانب را در نظر گرفتم به هیچ عنوان هم از خواسته ام دست نمی‌کشم در ضمن خوشم نمیاد با تور برم پاپا چرا از نفوذت استفاده نمی کنی من میدونم که بعضی از کشورها ممکن برای ورود یا خروج به دختر جوان و تنها برام تولید اشکال کنند ولی شما میتونی با توجه به این همه اعتبار راه رو برام هموار کنید اگه میشه از دوست و آشنا های با نفوذ کمک بگیرید خواهش می کنم پاپا ارسلان مثل همیشه از غرش طوفانی و اراده مصمم غزل غرق در لذت شد چشم‌هایش باز همان حالت فتان و دیوانه کننده را داشت نمیشه عزیزم متاسفانه توی این مورد خاص کمکی از من ساخته نیست نمیتونم کاری صورت بدم
نویسنده: زهره کلهر
 بانک کتاب بیستک خرید آنلاین کتاب عطش نشر شقایق از سری کتابهای ادبی و داستانی به شما علاقه مندان پیشنهاد می کند
گاهی اوقات تجربه‌ی یک بار خرید از بانک کتابی با مزایای ویژه می‌تواند مسبب عادت همیشگی برای سایر خریدهای اینترنتی شود. حال اگر افراد مراجعه‌کننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتی از نوع کمیاب‌ترین آن به بانک کتاب بیستک، در کمترین مدت، سفارشات را درِ منزل تحویل می‌گیرند، بی‌شک در ادامه‌ی راه خرید خود، بانک کتاب بیستک را به فراموشی نخواهند سپرد.