افق
product-details

متولد یک روز آفتابی نشر تندیس

نویسنده کیت کوریک ترجمه گیسو ناصری انتشارات تندیس

کدکالا: 10395
بازدید: 613 بار
وضعیت: بزودی
مجموعه اصلی: داستان و رمان
زیرمجموعه: سبک زندگی

گزیده ای از کتاب متولد یک روز آفتابی نشر تندیس شاید یکی از بهترین سایه ای که تا به حال شنیده ام این باشد که قبل از اینکه در کاری موفق شوم شکست را تجربه کنم قبل از اینکه چیزی را بدست آورد باید چیزی را از دست بدهم ولی برای به دست آوردن موفقیت در زندگی ابتدا بایستی تمام موانع را از جلوی راه خودمان برداریم این موانع به چند دسته تقسیم می شوند و من قصد دارند به مهمترین آنها اشاره کنم که عبارتند از خشم اضطراب حسادت و ترس در حقیقت هر شکست سر آغازی است برای یک موفقیت پس هرگز از شکست خوردن هراسی به دل راه ندهید هرگز از شکست و باخت خشمگین نشوی و به موفقیت دیگران حسادت نکنید تمام این موانع شما را از مسیر اصلی موفقیت دور می‌کنند از قدیم گفته‌اند که هرچه بکاری همان را درو خواهید کرد پس تا می‌توانید به دیگران عشق ورزید و بخشش داشته باشید و لبخند بزنید تا تمام اینها را در زندگی به دست آورید همسرم می‌گوید من در یک روز آفتابی به دنیا آمده ام این قشنگترین تعریفی از کتاب حال از من شده شاید بیشتر شما فکر کنید من جزو آن دسته از کسانی هستند که خوش بین هستند و مدام نیمه پر لیوان را می بینند شاید تحقیق و مهارت یافتن در روانشناسی مثبت اندیشی باعث شده که من به سخت افزار خوشبختی تبدیل شوم وقتی بچه بودم خواهرم و دوستانش به من لقب خوش‌خنده داده بودند من به شکل ذاتی اجتماعی و خوش اخلاق بودن خیلی خوب به خاطر دارم که هر سال عکس من در حال خنده در کتاب سال تحصیلی مدارس نمایان بود هر وقت کسی می‌خواست من را صدا کند یا مورد خطاب قرار بدهد می گفتند هی سلام تو همان خواهر خوش‌خنده باربارا هستی من عکس تو را در کتاب سال تحصیلی دیده بودم ولی جدا از این همه تعریف و تمجید بایست اعتراف کنم آنها نیمه دوم من را ندیده اند به موقع فردی جدی و خشن هم می شوم مادرم که از اهالی اوماها واقع در نبراسکا است می‌گوید هیچ کس بدون آسیب این زندگی را به انتها نمی رساند در حقیقت ابرهای تیره و تار وارد زندگی من هم شدند اما من توانستم سختی‌ها و طوفانهای سهمگین که آن جان سالم به در ببرم من در آرلینگتون ایالت ویرجینیا بزرگ شدم و دوران کودکی هم به آرامی و خوبی سپری شد خانواده ام تا حدودی سنتی بودند مادرم خانه دار و کدبانو بود و عقایدش به زمان های گذشته باز می گشت و پدرم که مردیم متفکر بسیار باهوش و سخت کوش بود همیشه بیشترین انتظاراتش را از چهار فرزندش داشت اگر بخواهم چیزی به سخنان اضافه کنم بایستی بگویم که یک برادر و دو خواهر دیگر هم دارم که همگی سخت مشغول تعلیم و تربیت فرزندانشان هستند در دوران کودکی همه تفریح و سرگرمی ما در بازی با بچه های همسایه خلاصه می‌شد که خالی از هیجان و آسیب هم نبود البته بدشانسی خودم خیلی خوب در خاطرم نقش بسته است که مربوط به یادگیری دوچرخه سواری در سن ۶ سالگی بود بعضی از دختران همسایه تصمیم گرفتند روی بلندی‌های خیابان چهلم دوچرخه سواری کنند من هم خیلی دوست داشتم مهارت های خودم را به ۴ نفر تازه وارد محل نشان بدهم ولی در عوض بالای تپه بلندی ناگهان دوستم تعادلش را از دست داد بر روی دوچرخه من افتاد من با صورت روی زمین پرت شدن استخوان فک کنم شکست و پر افتخار ترین عضو صورتم که دندان‌های جلویی آن بود را از دست دادم هنوز خیلی خوب به خاطرم هست که مادرم با دیدن اشک میریخت بی‌تابی می‌کرد از آن پس تا پایان دوران ابتدایی را با روکش فلزی در دهانم سپری کردن البته نمی‌خواهم در مورد دوران سخت آن موقع برایتان بگویم ولی خودتان می توانید حدس بزنید که چه قدر برای یک دختر بچه سخت بوده است
 نویسنده: کیت کوریک
 مترجم: گیسو ناصری
 بانک کتاب بیستک خرید آنلاین کتاب متولد یک روز آفتابی نشر تندیس از سری کتاب های سبک زندگی را به شما دوستان خوب توصیه می کند
گاهي اوقات تجربه‌ي يک بار خريد از بانک کتابي با مزاياي ويژه مي‌تواند مسبب عادت هميشگي براي ساير خريدهاي اينترنتي شود. حال اگر افراد مراجعه‌کننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتي از نوع کمياب‌ترين آن به بانک کتاب بيستک، در کمترين مدت، سفارشات را درِ منزل تحويل مي‌گيرند، بي‌شک در ادامه‌ي راه خريد خود، بانک کتاب بيستک را به فراموشي نخواهند سپرد.